کد مطلب:41736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138
تاقچه ای در اتاق بود كه اشیایی در آن می نهادند، رسول گرامی برخاست و به جانب آن تاقچه رفت سپس با ظرفی سرپوشیده بازگشت. محتوای ظرف مقداری مویز و كشك و كعك (نانی كه از آمیختن روغن و شكر سازند) و چند خوشه انگور بود. حضرت آن ظرف خوراكی را در برابر دخترش گذارد و در حالی كه خود دستی بر آن نهاده بود نام خدا را بر زبان جاری ساخت و فرمود: به نام خدا برگیرید و بخورید. اهل بیت سرگرم خوردن آن خوراكیها شدند. در این بین، سائلی بر در خانه ظاهر شد و با آواز بلند سلام كرد و گفت: ای اهل خانه! از آنچه خدا روزی شما كرده به ما نیز بخورانید. رسول خدا(ص) در پاسخ او فرمود: دور شو ای پلید. فاطمه از گفته پدر شگفت زده شد و گفت: ای فرستاده خدا! ندیده بودم كه با مسكین چنین رفتار كنید؟ فرمود: (دخترم) این خوراك بهشتی است كه جبرئیل برای شما آورده و سائل هم [صفحه 217] شیطان مطرود است. او در خوراك شما طمع كرده و می خواهد با شما در خوردن آن شركت جوید، در حالی كه بر او روا نیست. قال امیرالمومنین: ان فاطمه بنت محمد وجدت عله، فجاها رسول الله (ص) عائدا فجلس عندها و سالها عن حالها، فقالت: انی اشتهی طعاما طیبا. فقام النبی الی طاق فی البیت فجا بطبق فیه ربیب و كعك و اقط و قطف عنب فوضعه بین یدی فاطمه فوضع رسول الله (ص) یده فی الطبق و سمی الله و قال: كلوا بسم الله، فاكلت فاطمه و رسول الله (ص) و علی و الحسن و الحسین فبینما هم یاكلون اذ وقف سائل علی الباب فقال:السلام علیكم، اطعمونا مما رزقكم الله. فقال النبی اخسا! فقالت فاطمه: یا رسول الله (ص)! ما هكذا تقول للمسكین؟! فقال النبی انه الشیطان و ما كان ذلك ینبغی له.[1] . [صفحه 218]
فاطمه بیمار شد و رسول خدا(ص) به عیادت او آمد و بر بالین وی نشست. در همین حال كه با دخترش گفتگو می كرد و از حال وی جویا می شد، فاطمه گفت: دلم هوای خوراكی مطبوع و گوارا كرده است.
صفحه 217، 218.